نبی درون بستر و زهرا کنارش

عزیز قلب او شد بی قرارش

بگوید م کمتر نوا کن

برای رفتن بابا دعا کن

شب رحلت پیـامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیـه و آله و شب یتیمـی جهان اسلام است. نوحه شام غریبان حجت اله صدری امشب همـه ی جهان اسلام عزادار و در واقع مصیبت دیده اند . نوحه شام غریبان حجت اله صدری از همـه بیشتر ، نوحه شام غریبان حجت اله صدری بر تنـها یـادگارش زهرای مرضیـه سلام الله علیـها سخت بود. بر امـیرالمؤمنین علیـه السلام و بر نوادگان پیغمبر علیـهم السلام ، حسن و حسین علیـهما السلام و زینب کبری سلام الله علیـها و ام کلثوم سلام الله علیـها سخت بود. چون یک اُنس عجیبی بین پیغمبر صلی الله علیـه و آله و فاطمـه ی زهرا سلام الله علیـها بود. فاطمـه ی زهرا پنج سال داشت کـه مادرش را از دست داد. فاطمـه به منظور پیغمبر هم ی کرد و هم مادری. پیـامبر اکرم خطاب بـه فاطمـه مـی فرمود:اُم ابیـها؛ تو مادر من هستی.

یک روز شخصی درون کنار مسجدالحرام شکمبه ای رغمبر انداخت، بدن و لباس آن حضرت قدری کثیف شد،پیـامبر منزل آمدند{ پیغمبر خیلی رئوف بود،خیلی صبور بود،خیلی مـهربان بود،همـه ی آنـها را با این جرم هایشان بخشید} فاطمـه ی زهرا همـین کـه این وضع را مشاهده کرد بلافاصله پدر را تطهیر کرد،لباسی به منظور او آورد. پیغمبر لباسش را عوض کرد و فرمود:انت اُمّ ابیـها؛ تو مادر پدرت هستی. پیـامبر این تعبیر را چند جا بـه کار است. روزی کـه پیغمبر مدینـه بود و فاطمـه را نمـی دید بـه او خیلی سخت مـی گذشت، حتماً حتما زهرا را مـی دید. پدر و خیلی ارتباط شان با هم صمـیمـی بود؛خانـه شان نزدیک هم بود حتی بعد از ازدواج،رفت و آمد مـی د. اما این دو سه روزی کـه پیغمبر حالش خوب نبود دیگر فاطمـه خانـه ی خودش نرفت،خانـه ی پیـامبر ماند. نوشته اند همـین کـه پیـامبر حالش بد مـی شد و رنگش تغییر مـی کرد؛ زهرا گریـه مـی کرد و مـی فرمود: نوحه شام غریبان حجت اله صدری وَاکَرْباهُ لِکَرْبِکَ یـا اَبَتاهْ؛( آه وفغان ازرنج ومصیبت تو ای پدرجان) 1 همـین کـه پیغمبر متأثر مـی شد، اشک فاطمـه جاری مـی گشت. خیلی این پدر و صمـیمـی بودند. با این ارتباط وسیعی کـه با هم داشتند. فاطمـه امشب و فردا از بالای سر بابا تکان نخورد، نشسته بود و صورت بابا را نگاه مـی کرد{ یـا بقیة الله، ان شاءالله یک شب ِ بیست و هشتم، مدینـه ی منوّره عرض ارادت کنیم} فاطمـه ی زهرا،امـیر المؤمنین،امام حسن و حسین علیـهم السلام همگی دور پیغمبر بودند. درون نـهج البلاغه آمده است:امـیرالمؤمنین فرمود: لَقَد قُبِضَ رسولُ اللهِ و اَنَّ رأسَهُ علی صَدری؛2 پیـامبر درون حالی جان کـه سرش روی ی من بود. درون حالی جان داد کـه سرش را بـه چسبانده بودم، درون این حالت از دنیـا رفت.پیغمبر درون خانـه غسل داده شد،کفن شد،ولی تشییع نشد،در همان خانـه ی خودش بـه خاک سپرده شد.اَنس بن مالک مـی گوید: وقتی پیغمبر را بـه خاک سپردیم،سنگ لحد را چیدیم و قبر را پوشاندیم، من از حجره بیرون آمدم،دیدم یک خانم کنار دیوار ایستاده و گریـه مـی کند. از صدای گریـه اش فهمـیدم فاطمـه است. شب بود،تاریک بود،جلو آمد،عرض کرد:اَنَس پیغمبر را بـه خاک سپردید؟ عرض کردم بله خانم. فرمود:چه طور طاقت آوردید جسم پیغمبر را زیر خاک کنید؟! چه طور گُل مرا زیر گِل قرار دادید؟ چطور خاک بر بدنش فشاندید؟3 اتاق را خلوت کردیم، فاطمـه وارد اتاق شد، فرمود: بابا بلند شو، ت تنـها مانده است.

صُبَّتْ عَلَیَّ مصائِبُ لَو اَنَّها

صُبَّتْ عَلَی الاَیّام صِرْنَ لَیـالِیـا4

بابا، روز ِ فاطمـه شب شد. بابا،خوشی فاطمـه تمام شد.بابا،احترام فاطمـه پایـان پذیرفت.بابا بلند شو ببین آماده شده اند بـه خانـه ی ت حمله کنند.بابا بلند شو ببین ت تنـها مانده.یـا فاطمة الزهراء طاقت نیـاوردی بر بدن بابا خاک بریزند.شما را احترام د. وارد اتاق شدی کنار قبر پیـامبر اشک ریختی.اما نبودی ببینی چگونـه جلوی چشم قاسم بن الحسن،جنازه ی بابا را تیر باران د! بـه خدا امام حسن غریب است.امام غریب زیست و غریب مُرد.امروز هم قبرش زائر ندارد.یـا فاطمةالزهرا،جلوی چشم صغیرهایش بدن را تیر باران د. فاطمـه جان،طاقت نیـاوردی خاک بر بدن بابا بریزند. شما هم یک ی و اباعبدالله هم یک است. وارد قتلگاه شد،دید بابا سر درون بدن ندارد،بدن قطعه قطعه،خودش را روی بدن بابا انداخت. خانم شما را کنار قبر بابا آزاد گذاشتند کـه اشک بریزید،گریـه کنید،اما اباعبدالله را با تازیـانـه از بدن بابا جدا د!

1-مستدرک ج2،ص451،بحارالانوارج22،ص458،منتهی الآمال،ص148

2-نـهج البلاغه،خطبه197،غررالحکم،ص120،ح2103

3-سوگنامـه آل محمد،ص23

4-بحارالانوار،ج79،ص106؛مناقب ج1،ص242؛مسکن الفؤاد،ص112

منبع کتاب مقتل" روضه های  استاد رفیعی " ص15-13




[متن روضه پیـامبر اکرم صلوات الله علیـه و آله- حجت الاسلام ... نوحه شام غریبان حجت اله صدری]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 18 Aug 2018 20:21:00 +0000